حکایت تقلید
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
حکایت تقلید
نوشته شده در پنج شنبه 23 تير 1390
بازدید : 1310
نویسنده : TAKPAR

من فقط یک مثال در زمینه تقلید می زنم شما تا آخرش را می خوانید:

 

شکارچیان اروپا برای شکار میمون سالم و زنده به جنگل می روند میمون ها در آن طرف رودخانه هستند و شکارچیان این طرف رودخانه, قبلا جلوی درختها و یا رودخانه ای که محل آمد و شد میمون هاست کاسه های سریشم می گذارند خودشان هم شبیه به همان کاسه ها را آن طرف تر می چینند منتهی کاسه های پر از آب را ! کنار آن ها می نشینند.

میمون ها هم می آیند کنار کاسه ها – کاسه های سریشم – می نشینند.شکارچی ها دست در کاسه می کنند سپس دست هایشان را بلند می کنند میمون ها هم همین کار را می کنند اینها مدتی نگه می دارند, میمون ها هم نگه می دارند بعد درست مثل تیمم می گذارند روی پیشانی آن ها هم می گذارند روی پیشانی, این ها دستهایشان را می کشند روی چشم ها و صورتشان آن ها هم می کشند, این ها رو به خورشید می ایستند ان ها هم می ایستند, خوب خشک می شود !

اما بعد که می خواهند چشم هایشان را باز کنند باز نمی شود ! و شکارچی ها می روند و می گیرندشان !

                                                                                                                  روشن شد!

 




:: موضوعات مرتبط: سخنان ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: